Tuesday, January 17, 2006
مرد ديوانه براي سؤالات ديگران هميشه جواب دارد، ولي هيچ پاسخي براي پرسشهاي خودش ندارد. مرد ديوانه مطمئن است که به هيچ کس غير از خودش شکي ندارد. مرد ديوانه تنهاست و دوستان زيادي دارد.مرد ديوانه سالها به مدرسه رفته است، ولي سوادِ خواندن ندارد. مرد ديوانه کتاب هم نوشته است، ولي سوادِ نوشتن ندارد. مرد ديوانه شعر هم گفته است، از تمام دردهايي که ندارد.
مرد ديوانه اي را مي شناسم، که در گوشه ء چشم من جا دارد. هرصبح که چشمهايم را باز مي کنم در نگاه من است، و هر شب که چشمهايم را مي بندم به من مي گويد که مدتهاست مي خواهد با من صحبت کند، فقط حرفي ندارد.
مرد ديوانه
معرفي نامه : آقاي پوشالي
Comments-[ comments.]
مرد ديوانه اي را مي شناسم، که در گوشه ء چشم من جا دارد. هرصبح که چشمهايم را باز مي کنم در نگاه من است، و هر شب که چشمهايم را مي بندم به من مي گويد که مدتهاست مي خواهد با من صحبت کند، فقط حرفي ندارد.
مرد ديوانه
معرفي نامه : آقاي پوشالي
Comments:
Post a Comment
- 02/2003
- 03/2003
- 04/2003
- 05/2003
- 06/2003
- 07/2003
- 08/2003
- 09/2003
- 10/2003
- 11/2003
- 12/2003
- 01/2004
- 02/2004
- 03/2004
- 04/2004
- 05/2004
- 06/2004
- 07/2004
- 08/2004
- 09/2004
- 10/2004
- 11/2004
- 12/2004
- 01/2005
- 02/2005
- 03/2005
- 04/2005
- 05/2005
- 06/2005
- 07/2005
- 08/2005
- 09/2005
- 10/2005
- 11/2005
- 12/2005
- 01/2006
- 02/2006
- 03/2006
- 04/2006
- 05/2006
- 06/2006
- 07/2006
- 08/2006
- 09/2006
- 10/2006
- 11/2006
- 01/2007
- 02/2007
- 04/2007
- 05/2007
- 06/2007
- 07/2007
- 08/2007
- 11/2007
- 01/2008
- 02/2008
- 03/2008
- 04/2008
- 05/2008
- 01/2009
- 03/2009
- 04/2009
- 05/2009
- 06/2009
- 07/2009
- 08/2009
- 09/2009
- 11/2009
- 02/2010
- 03/2010
- 08/2010
- 11/2010
- 01/2011
- 03/2011
- 04/2011
- 06/2011
- 11/2011
- 10/2012
- 02/2013